رهپویان هدایت: در تفکر فرقه ضاله بهائیت شخصی که از فرقه خارج شود به عنوان مطرود شناخته شده و مطابق با قانون فرقه مورد بدترین برخوردها و رفتارها قرار میگیرد .
اما بحث بدینجا ختم نمیشود بلکه شخص بازگشته از فرقه ضاله علاوه بر طرد از نظر خانوادگی نیز با مشکلاتی متعدد مواجه شده و در بیشتر مواقع زندگی مشترک خود را از دست میدهد که این نشان دهنده رفتار سیستماتیک این فرقه ضاله برای از هم پاشیدن کانون خانواده است .
به این مورد توجه کنید که اگر فردی از جانب بیت العدل یا محافل فرقه، بهعنوان ناقض عهد و میثاق اعلام شود، آنوقت همسرش هم بهعنوان تماس و رابطه با چنین فردی در معرض طرد و تکفیر قرار دارد، همچنین بسیاری از بستگان و آشنایان نزدیک نیز با همین خطر مواجه هستند .
به این ترتیب زن یا مرد باید یا زندگی مشترک را انتخاب کند و یا سایر بستگان و ادامه حضور در فرقه را. بدین شکل تحت فشار مضاعف قرار میگیرد و در بیشتر مواقع هر چند به هیچ وجه قصد طلاق و جدایی در میان نیست اما خود به خود مجبور به جدایی میشود چرا که خواهرش هم اگر به ارتباط با این خانواده ادامه دهد او نیز به همراه همسر و فرزندانش به طور اتوماتیک، به عنوان ناقضین عهد معرفی شده و بسیاری از دوستان نزدیک فرد هم، به اتهام ارتباط با وی به عنوان فرد مرتد و کافر شناخته میشوند .
تمام این داستان بحث پوچ و قرون وسطایی است. ولی واقعیت همین است! و چهطور میتوان عضو سازمان و تشکیلاتی بود که تا این حد میتواند علیه فردیت و آزادی انتخاب خشن و ظالمانه تصمیم بگیرد؟ در واقع جامعه بهائی، به لحاظ معنوی و روحانی دچار بیماری و انحطاط گردیده و با در پیش گرفتن چنین روشی تمام تلاش خود را برای فرار از فروپاشی در پیش گرفته است .