رهپویان هدایت: فرقه ضاله بهائیت به دلیل نوع فعالیت تشکیلاتی جاسوسی که دارد نتوانسته جایگاهی در بین جوامع مدنی پیدا کند و از این رو به اغفال قبائل بدوی و محروم مانند قبیلههایی آفرقایی روی آورده است. نیروی انسانی برای فرقههایی مانند بهائیت که برای اهداف سیاسی و جاسوسی ساخته شده اند از اهمیت بالایی برخوردار است چراکه تکثر اعضا این امکان را به تشکیلات میدهد تا نهادهای حقوق بشری ضد ایرانی را با خود همراه کنند.
اما واقعیت این است که بهائیان مهره های نهادهای به ظاهر حقوق بشری استعمار هستند که وظیفه دارند با رخنه در لایههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امثالهم بستر را برای مداخلات دشمنان کشور فراهم کنند. بهائیان هویت فرقهای را برای نیل به مقاصد شوم خود برگزیده اند تا با مظلوم نمایی و فرافکنی از حمایتهای نهادهای به ظاهر حقوق بشری استفاده کنند و همچنین سعی کنند تا کم بود اعضای خود را با اقداماتی چون اغفال مردم مناطق محروم و بدوی جبران کنند.
در گزارش سفارت آمریکا به وزارت امور خارجه، در ژوئن 1979 میلادی (1358شمسی)آمده است: یکی از 9 نفر مردان متفکر جامعه بهائیت (روسای محفل بهائیان) گفت که جامعه بهائی احساس میکند از جهات اداری،اجتماعی و مالی در حال مرگ است و با بدترین بحران در تاریخ 128 ساله اش مواجه است.(اسناد لانه جاسوسی شماره 37 ص 12)
صبحی در خاطرات خود نکتهای را یادآوری میکند که نشان میدهد عجز بهائیان برای جذب عضو مسبوق به سابقه بوده و از ابتدا سرکردگان این فرقه برای ترویج انحرافات شان ناکام بوده اند. صبحی در این خصوص مینویسد: در حیفا و عکا نزدیک پنجاه خانواده بهائی بودند و همه از مردم ایران بودند. از مردم آن سرزمین(فلسطین) یک نفر هم بهائی نشده بودند مگر نیرنگ بازی به اسم جمیل که به گویش فارسی سخن میگفت و دانسته نشد که از چه نژادی است. در روزگار جنگ جهانی دوم به ایران آمد و به دستیاری جهودان بهائی شده در آن روزگار آشفته از راه نادرستی و دزدی سودها برد.
در مجموع میتوان دریافت که تشکیلات فرقه ضاله بهائیت علی رغم هزینههای گزافی که برای جذب عضو به هدر داده نتوانسته نتیجهای مهم به دست آورد و این سرخوردگی موجب شده تا هجمههای رسانهای آنان نسبت به ایرانیان و مسلمانان در سالهای اخیر با شدت بسیار بیشتری انجام گردد.